ماجرای مداد ...
يكشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۴۷ ق.ظ
پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .
- اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام .
- بستگی داره چطور به آن نگاه کنی . در این مداد 5 خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری ، تا
آخر عمرت با آرامش زندگی می کنی .
فال روزانه 2 امروز روز تولد من شنبه
فال روزانه 2 امروز روز تولد من یکشنبه
فال روزانه 2 امروز روز تولد من دوشنبه
فال روزانه 2 امروز روز تولد من سه شنبه
فال روزانه 2 امروز روز تولد من چهارشنبه
- ۹۵/۱۰/۲۶